پرسش :

آيا در بوجود آمدن فرقة قاديانيه، استكبار نقش داشته است؟


شرح پرسش :
پاسخ :
دولت هاي استكباري هر وقت بر كشوري تسلط مي يافتند، با مطالعة فرهنگ آن جامعه، افرادي به ظاهر مرتبط با آن فرهنگ را تحريك مي كردند تا با ادعاهاي تازه و با عناويني مانند اصلاح فرهنگي جامعه و... ، همان فرهنگي را كه خود مي خواستند در آن كشور رواج دهند، منتها خود در پس پرده به حمايت از اين افراد خود فروخته بر مي خواستند. براي همين وقتي دولت انگليس بر كشور هند سيطره يافت و انواع ظلم ها و حق كشي ها را بر مردم آن كشور روا ديد، عده اي از مسلمانان با تمسك به قرآن كريم، پرچم مبارزه با حكومت و نيروهاي انگليسي را بر افراشتند. و دولت انگليس هر چند در ظاهر،‌ اين مبارزه را سركوب كرد، ولي مي دانست كه مسلمانان از پاي نخواهند نشست. لذا به فكر افتاد تا از دست نشانده اي براي ضربه زدن به اين اعتقاد راسخ مسلمانان، حمايت كند و كاري كرد كه مسلمانان به جاي مبارزه با انگليس بر عليه خويشتن دست به خونريزي بزنند. و براي اين هدف ميرزا غلام احمد را تحريك به آوردن دين جديد كرده و تا آخر از او حمايت نمود.[1]
بنابراين مسلك قاديانيه يك حركت سياسي بود كه استعمار براي ايجاد تفرقه بين مسلمانان در هند و تحريم جهاد بر عليه انگليس ايجاد كرد و احمد قادياني تا حدودي توانست بين مسلمانان دو دستگي ايجاد كند به طوري كه علماي اسلام بر عليه او موضع گيري نموده و حكم به كفر و ارتداد احمد قادياني دادند و عده اي از پيروان او به حمايت از او برخاسته و به جان هم افتادند و در اين بين حكومت انگليس، توانست تا حدودي خود را از خطر مبارزان حفظ كند و با حمايت هاي مالي و تجهيزاتي از قاديانيه، توانست بر سلطة ظالمانة خود بيفزايد. و از آن سوي، مبارزان اسلام دشمن اصلي خود يعني انگليس را فراموش كرده و به منازعه با عده اي منحرف مشغول شدند.[2] اين فرقه منحرف تا آخرين لحظات، در خدمت استعمار بريتانيا و در خيانت به مردم ستم ديده هند تلاش كردند و براي همه ثابت شد كه آنها وابستگي كامل به بيگانگان دارند. چنانچه احمد قادياني در تفسير آية 59 سورة نساء «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منكم» مي گفت: انگليس همان اولي الامري است كه خداوند اطاعتش را بر شما واجب گردانيده و با اين كار مي خواست تفكر جهادي را از بين ببرد و بارها افتخار مي كرد كه در خدمت دولت انگليس است و مي گفت: از كودكي تا به حال همواره تلاش كرده ام كه قلوب مسلمانان، به محبت انگليس تمايل پيدا كند و بر هر فرد مسلمان واجب است كه از آنها قدرداني كند و تقويت بنية جهادي بر عليه اين حكومت، جهاد نيست، بلكه حرام و از زشت ترين چيزهاست و من قدمهاي بزرگي براي ياري اين حكومت برداشته ام و در نوشته هايم جهاد با انگليس را حرام كرده ام.[3]
البته اين خوش خدمتي ها، ريشه در خانوادة‌ او دارد، چنانچه خود احمد قادياني مي گويد: پدرم غلام مرتضي در موارد فراواني به دولت انگليس كمك مي كرد كه در سال 1857 ميلادي براي سركوبي مبارزان هند از سوي انگليس مامور شد و جنگيد و براي اين كار مورد تشويق حكومت انگليس قرار گرفت. پس از مرگ پدرم، برادرم غلام قادر به جاي پدرم در خدمت انگليس قرار گرفت و بعد از مرگ برادرم، تمام تلاشم را در اين راه قرار دادم كه از حكومت انگليس در هند حمايت كرده و راه پدرم و برادرم را ادامه دهم و با خداي خود پيمان بسته ام كه هيچ چيزي بر عليه آنان ننويسم و الان مي گويم: بيشتر از همة مسلمانان به انگليس اخلاص داشته و احترام قائلم اين به خاطر سه چيز است كه مرا در بالاترين درجة‌ اخلاص قرار داده است:
1. تربيت پدرم. 2. بزرگ شدن در زير نظر ايادي حكومت بريتانيا. 3. الهام از خداوند متعال كه به من دستور رسيده از سوي خداوند تا از انگليس حمايت كنم.[4] براي همين به پيروانش مي گفت: بشنويد و آگاه باشيد! همانا سلطة انگليس بر شما رحمت و بركت است و قلعة محكمي است كه خداوند براي نگه داري شما فرستاده است! پس بر شما واجب است كه از آنها تشكر كنيد و اينها براي شما از هزار مسلمان بهترند و درجاي ديگري اعتراف مي كند كه قادر نيست بدون حمايت و كمك انگليس، دعوتش را آشكار كند و انگليس افرادي را در اختيارش قرار داده تا دعوتش را به گوش ديگران برساند.[5]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. الشهاب في الرد علي كتاب حياة المسيح (للقاديانيه)، محمد جواد بلاغي.
2. المصابيح الهدي في ابطال مذهب القاديانيه، محمد جواد بلاغي.
3. المهدي المنتظر ـ عليه السّلام ـ، حسين شاكر، ج 2.
4. كشف الارتياب، محسن امين.


[1] . حامد حفي داود، نظرات في الكتب الخالده، قاهره، مطبوعات النجاح، اول، 1399 ق، ص 169، و عاملي، سليمان ظاهر، القاديانيه، قم، مركز الغدير للدراسات الاسلامي، اول، 1420 ق، ص 6.
[2] . بلاغي، محمد جواد، الرحله المدرسيه، بيروت، دارالزهرا ـ سلام الله عليها ـ، دوم، 1414 ق، ج 3، ص 471؛ السقاف، حسن، صحيح شرح العقيده الطحاويه، اردن، دارالامام النووي، اول، 1416 ق، ص 408.
[3] . علي محمد جريشه و محمد شريف زبيق، اساليب الغز و الفكري للعالم الاسلام، قاهره، دارالاعتصام، اول، 1397 ق. ص 188، المهدي المنتظر في الفكر الاسلامي، قم، مركز الرساله، اول، 1417 ق، ص 177. عبدالصمد شاكر، نظرة عابرة الي الصحاح الستة، بي جا، بي نا، بي تا، ص 14، سبحاني، جعفر، رسائل و مقالات، قم، موسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ص 154. عاملي، سليمان ظاهر، القاديانيه، قم، مركز الغدير للدراسات الاسلامي، اول، 1420 ق، ص 32 به بعد.
[4] . القاديانيه، ص 32، رسائل و مقالات، ص 154 به بعد، و نظرة عابرة الي صحاح الستة، ص 14. المهدي المنتظر في الفكر الاسلامي ص 177. اساليب الغزو الفكري للعالم الاسلام، ص 188.
[5] . همان و حامد داود، نظرات في الكتب الخالده، قاهره، مطبوعات النجاح، اول، 1399 ق، ص 169.
( اندیشه قم )